۶ راهی که به شما کمک میکند علایق خود را بهتر بشناسید
علایق خود را بهتر بشناسید:قبل از اینکه کاری را شروع کنیم، لازم است میزان علاقه خود نسبت به پیگیری و انجام آن را بدانیم. اگر بیهدف و بدون شناسایی درست خواستهها، قدم در راه بگذاریم با احتمال بسیار کمی میتوانیم متعهدانه و با موفقیت پیش برویم. در این نوشته مواردی عنوان شده که به ما یاد میدهند چگونه علایقمان را کشف کنیم و آنها را رشد بدهیم.
مطالب مرتبط:برندینگ: برای موفقیت برندتان به این ۷ سوال پاسخ دهید
۱. شناخت و تعریف چشمانداز مناسب
در گام اول باید چشمانداز و مسیری دقیق و دلخواه برای خود ترسیم کنیم. وقتی با نگاه منفی پیش میرویم و از قبل خود را بیمیل و بازنده میپنداریم، بدیهی است که نمیتوانیم هدف گذاری مطلوبی داشته باشیم. باید باور کنیم، برخی از کارها برایمان دلپذیر است و زندگی ما نیز با وجود برخی اهداف و حضور در برخی مسیرها خواستنیتر و دوستداشتنیتر میشود. پس با شناخت علاقه و تعریف چشماندازی زیبا از آن، بهسمت رشد و شکوفایی پیش خواهیم رفت.
تابهحال دقت کردهاید که رفتن به یک رستوران با این پیشفرض که گرسنه نیستید و میل به غذا ندارید یا منوی رستوران برایتان جالب نخواهد بود، امکان اینکه در آن رستوران غذایی انتخاب کنید و بالذت بخورید، بسیار کم میشود؟ زندگی نیز دقیقا به همین شکل است. اگر مدام به خود بگویید که امکان یافتن و رسیدن به علایق و آرزوها برای شما وجود ندارد، به جایی نمیرسید. باید با نگاهی باز در پی کشف فرصتها باشید. مدام به خود نگویید که “من نمیدانم به چه چیزی علاقه دارم”، “پیگیری علایق و آرزوها سخت و دشوار است” و… . این حجم از منفیگرایی شما را از دیدن فرصتها و امکانهای کوچکی که دور و اطرافتان وجود دارند، با فاصلهای زیاد دور میکنند.
نکته مهم دیگر، اطرافیان شما هستند. چند نفر از اطرافیان شما به دنبال علاقه و آرزوهای خود میروند و در این زمینه موفق عمل میکنند؟ اگر پاسختان این است که تقریبا هیچکس، باید درباره حلقه ارتباطی خود تجدیدنظر کنید. وجود کسانی که با ذوق و اشتیاق در پی یافتن و رسیدن به علایقشان هستند، شما را نیز تشویق میکند و برایتان الهامبخش است.
گاهیاوقات آنقدر میترسیم و خود را ضعیف میپنداریم که جرئتی برای ابراز علایقمان پیدا نمیکنیم. همهی ما توانا هستیم و ارزشمند. پس کافی است دل به دریا بزنیم، علایقمان را با صدای بلند مطرح کنیم و با اشتیاقی که حاصل میشود در جهت دستیابی به آنها تلاش کنیم.
۲. کشف لایههای پنهان علایق
بعد از اینکه دریافتیم چه چیزها و کارهایی را دوست داریم و بیشتر میپسندیم، باید به سراغ ابعاد عمیقتر علایق برویم. مثلا شاید احساس میکنیم که تمایل زیادی به تدریس داریم و سعی میکنیم این مهارت را تجربه کنیم. خب، در اینجا لازم و ضروری است که ریشههای این علاقه را بهخوبی و بادقت شناسایی کنیم. چرا دوست داریم تدریس کنیم؟ ارتباط با دانشآموزان؟ تکرار آموختهها؟ یا شاید میل به رهبری.
همانطور که دیدید در پاسخ به دو مورد اول، بدیهیاتی درباره علایق آشکار شد، اما گزینه میل به رهبری نوعی لایه پنهانی و عمیق در تدریس بود که با واشکافی خواستهها و علایق به آن رسیدیم. کشف نیتهای درونی بسیار مهم است و باعث میشود دقیقتر خودمان را بشناسیم. در واقع در زندگی تمام ما لحظات و تجربههایی وجود دارد که آنها را به سایر موارد ترجیح میدهیم. باید تلاش کنید که این لحظات و گزینهها را کشف کنید. نگذارید که احساس شادی و خرسندیای که از انجام برخی تجربهها نصیبتان میشود، زیر حجمی از روزمرگی و بیعلاقگی مدفون بشود.
بعضی از افراد در پاسخ به اینکه غذای مورد علاقهتان چیست، جواب میدهند که برایم فرقی نمیکند یا همه را اندازه هم دوست دارم. اگر شما نیز در این دسته از افراد قرار میگیرد، سریعا در رفتارتان تجدید نظر کنید. مگر میشود آدمی میان دو گزینه مختلف هر دو را به یک اندازه دوست بدارد؟ قطعا خیر. پس تلاش کنید تا لحظات استثناییای از تجربههایی همراه با شور و اشتیاق را شناسایی کنید و در مسیر رسیدن به آنها و حضورشان در زندگی روزمره نهایت تلاشتان را بهکار ببندید.
مقالات زیر را مطالعه فرمایید